سایت بیدار باش / بزرگ‌تر که شدم...

درود بر همه دوستان و همراهان محترم ،‌داشتم نگاهی به اشعار لنگستن هیوز می انداختم ،‌ که این شعر نگاهم را به خود معطوف ساخت شعری زیبا با ترجمه زنده یاد احمد شاملو.

بقول ارد بزرگ :

روزهای سخت گامهای آینده ما را استوارتر و تندتر می کند.

****

آسیب دیده همیشه درهای رویاهایش کوچک و کوچکتر می شود ، مگر با امید که شرایط ما را دگرگون می سازد.

****

با بدیهای دیگران دل خویش را به سیاهی نیالاییم ، همواره ساز سادگیمان کوک باشد و نگاهمان امیدوار.

این شعر زیبای غمین اما امیدوار تقدیم به شما

خیلی وخ پیش از اینا بود.
من، حالا دیگه بگی نگی رویام یادم رفته
اما اون وقتا
رویام درست اونجا بود و
جلو روم
مث پنجه‌ی آفتاب برق می‌زد.

بعد، اون دیفاره رفت بالا.
خورد خورد رفت بالا
میون من و رویاهام.
رفت بالا، اونم با چه آسّه کاری!
خورده خورده
آسّه آسّه رفت بالا و
روشنی ِ خوابمو
تاریک کرد و
رویامو ازم پنهون کرد.
بالا رفت تا رسید به آسمون،
آخ! امان ازین دیفار!

همه جا سایه‌س و
خودمم که سیاه!

تو سایه لمیده‌م
پیش روم، بالا سرم،
دیگه روشنی ِ رویام نیس،
جز یه دیفار کت و کلفت هیچی نیس،
جز سایه هیچی نیس.

دسّای من
دسّای سیای من!
(اونا از تو دیفار رد میشن
اونا رویای منو پیدا می‌کنن)
کومکم کنین دخل این سیاهی ها رو بیارم
این شبو بتارونم
این سایه رو درب و داغون کنم
تا ازش هزارون پره‌ی آفتاب درآرم:
هزار گردباد
از خورشید و رویا!

ریشه گاه :
http://parsnaz.persianblog.ir/post/105/

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

فیلسوف حکیم ارد بزرگ خراسانی و کتاب سرخ

افسوس که تا زنده هستیم، قدر یکدیگر را نمی دانیم. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی