سایت بیدار باش / باج سیبیل ....

شناخت ضرب المثل های رایج ایرانیان که نشان از ادبیات فرهنگی و فرهنگ ادبیاتی ماست ،بر همه اهل ایران زمینان امریست واجب ، چرا که پیشینیان مان در تمامی ادوار فرود آنجایی که دیگر شکوه و اقتداری مابین نبوده است ، این احساس و زبان ، تفکر و نشان بوده است که به هزار زبان در سخن می آید.

یادمان باشد که همیشه ما چه زن و چه مرد اهل ادب و خرد بوده ایم

بقول اندیشمند گرانقدر ارد بزرگ :



ادب نمایه آغازین خرد است

***

ادب با پول ، دانش و آموزش بدست نمی آید ادب دارای ریشه است ریشه ایی به بلندای تاریخ

***

اهل خرد و فرهنگ همیشه زنده اند




هرگاه با زور و قلدری به عنف از کسی پول وجنس بگیرند در اصطلاح عمومی آن را به باج سبیل تعبیر میکنند و میگویند : «فلانی باج سبیل گرفت»
در عصر حاضر که دوران زور و قلدری به معنی و مفهوم سابق سپری شده از این مثل و اصطلاح بیشتر در مورد اخاذی به ویژه رشاء و ارتشاء تعبیر مثلی می شود.
اما ریشه ی تاریخی آن :
انسان های اولیه و غارنشین با ریش تراشی آشنایی نداشته اند و مردان و زنان با انبوه ریش و گیس میزیسته اند. در کاوش ها و حفریات اخیر وسایل و ابزاری شبیه به تیغ سلمانی به دست آمده که باستان شناسان قدمت آن را به چهار هزار سال قبل تشخیص داده اند. ظاهرا مردمان آن دوره ریش و موهای خود را با همین تیغ های ساده و ابتدایی کوتاه و مرتب می کرده اند نه آن که از ته بتراشند.
مادی ها و پارسی ها در حجاری های باستانی با ریش و موی بلند تصویر شده اند و اتفاقا همین ریش و موی بلند باعث زحمت و دردسر آنان می شد، چه یونانی ها که ریش خود را می تراشیدند در جنگ های تن به تن ریش بلند سربازان ایرانی را به دست می گرفتند و با ضربات خنجر آن ها را از پای در می آوردند.




در عهد اشکانیان سواران و جنگجویان پارت موی بلند و ریش انبوه داشته اند ولی قیافه ی پر هیبت، به خصوص فریادهای هول انگیز آنان به هنگام جنگ در سپاه دشمن چنان رعب و وحشتی ایجاد می کرد که جرات نمی کردند به جنگجویان ایرانی نزدیک شوند و احیانا ریش آنان را به دست گیرند.
خلاصه در آن روزگاران ریش و سبیل برای مردان و گیسوان بلند برای زنان ایرانی تا آن اندازه مایه ی زیبایی و مباهات بود که چون می خواستند گناهکاری را شدیدا مجازات کنند اگر مرد بود ریشش را می تراشیدند و چنان که زن بود گیسویش را می بریدند.
ریش تراشیدن و گیسو بریدن در ایران باستان بزرگ ترین ننگ شناخته می شد و محکومی که چنین مجازاتی در مورد او اعمال می شد تا زمانی که ریش یا گیسویش بلند شود از شدت خجلت و شرمساری جرات نمی کرد سرش را بلند کند. اما ریش در عهد ساسانیان به قدر سبیل اعتبار و رونق نداشت.



ایرانیان در این عصر سبیل های بلند داشتند و بعضا ریش را به کلی می تراشیدند در صدر بعد از اسلام همان طوری که در مقاله ی سبیل کسی را چرب کردن یاد آور شده ایم سبیل از این رونق افتاد و ریش های بلند و انبوه قدر و اعتبار یافت.
از نکته های جالب تاریخ ریش و سبیل، مخالفت شدید شاه عباس پادشاه مقتدر صفوی با گذاشتن ریش بوده است و شاه عباس ریش بلند را خوش نداشت و در زمان او ریش های بلند ترکان را ایرانیان سخت زشت می شمردند و آن را جاروی خانه می نامیدند.
با این ترتیب می توان گفت ریش در زمان شاه عباس کبیر بازارش کساد شد و اعتبار سبیل از نو رونق یافت.




پس از این که در آغاز سلطنت خود دشمنان و رقبای سرکش داخلی را سرکوب کرد با صدور یک فرمان به همه ی مردان ایرانی دستور داد که ریش های بلند خود را از ته بتراشند. حتی روحانیون نیز از این دستور معاف نبودند اما گذاشتن سبیل آزاد بود و خود شاه عباس نیز در تصویرهایش با سبیل بلند و افراشته ای دیده می شود.
باری ، سپاهیان و سوار کهنسال دوران صفویه فقط دو سبیل بزرگ و چخماقی داشته اند. که مرتبا آن را نمو و جلا می دادند و تا بنا گوش می رسانیدند که مانند قلابی در آنجا بند می شد. عشق و علاقه ی شاه عباس به سبیل گذاشتن تا به حدی بود که «شاه عباس کبیر سبیل را آرایش صورت می شمرد و بر حسب بلندی و کوتاهی آن بیشتر و کمتر حقوق می پرداخت.»
پیداست که همین اخذ جبری و به عنف و قلدری ستاندن موجب گردید که بعدها از معانی مجازی و مفاهیم استعاره ای باج سبیل در مورد اخاذی و رشاء و ارتشاء استفاده و تمثیل شده است.

ریشه گاه :
http://parsnaz.persianblog.ir/post/102/

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

فیلسوف حکیم ارد بزرگ خراسانی و کتاب سرخ

افسوس که تا زنده هستیم، قدر یکدیگر را نمی دانیم. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی